مهارت گفتگو و سازگاری با دیگران
ارتباطات کل زندگی رو احاطه کردند و توی این دنیا که به سرعت همه چیز در حال تغییر هست اگر نتونیم ارتباط درست با دیگران و پیرامون خودمون برقرار کنیم ، ضربه بزرگی به خودمون وارد کردیم. مهارت گفت و گو یکی از مهارت های اکتسابی هست و ما میتونمی ا اموزش این مهارت رو تقویت کنیم . یک بخش دیگه از ارتباط گرفتن حل تعارض ها و سازگار بودن با دیگران هست. مثلا وقتی درخواست از ما میشه و میخواهیم نه بگیم و یا حقمون ضایع شده و میخواهیم محترمانه بیان کنیم؛ توی این موقعیت ها هم باید بدونیم چطور ارتباط بگیریم و چه کلماتی رو با چه لحنی بیان کنیم .توی این مقاله میخواهیم به این موارد بپردازیم و تعدادی از این مهارت ها رو بیشتر بررسی کنیم.
مهارت اول : قدرت “من”
اولین مهارتی که قراره کنار همدیگه یاد بگیریم و به عنوان یک ابزار ازش استفاده کنیم اسمش اینه “قدرت من” !
یعنی چی؟
ما برای اینکه بتونیم ابراز وجود بکنیم باید پر دل و جرات باشیم. حالا وقتی ما این کلمه رو به کار میبریم ممکنه بعضیا بگن که یعنی باید خشن باشیم؟ بد جنس باشیم؟ یعنی ما دعوا رو شروع کنیم؟
نه! پر دل و جرات بودن به معنای هیچ کدوم از اینها نیست!
پر دل و چرات بودن یعنی وقتی جلوی دیگران یا خودمون هستیم بتونیم سرمون و بالا نگه داریم و خواستههامون رو با قدرت و اعتماد به نفس بیان کنیم .
یعنی چی ؟
یعنی وقتی دیگران با ما عادلانه رفتار نمیکنن از” قدرت من” استفاده کنیم، برای این که بتونیم عقایدمون رو بگیم احساسات و خواستههامون و بگیم. ابزار “من” خیلی ساده است و در عین حال خیلی من و شما رو توانمند میکنه! زمانی که شما میخواید یک جمله رو بیا کنید مستقیما میتونید از کلمه”من با قدرت” استفاده کنید. مثلا موقعی که کسی شما رو اذیت میکنه میتونید بگید من میخوام دست از سر من برداری! یا من میخوام که دست از این کارت برداری! یا من کار و دوست ندارم ! یا زمانی که با کسی مخالف هستید یک زمان مناسب هست که بتونید از “قدرت من” استفاده کنید و بگید که من با تو موافق نیستم من یه نظر متفاوتی دارم !
چند مثال ار قدرت من
حالا بیایم با همدیگه یک سری از موقعیتها رو تصور کنیم. فکر کنید یک نفری پشت سر شما نشسته(سر کلاس یا توی سینما یا …) و مدام با پا به صندلی شما ضربه میزنه، میتونید از “قدرت من” استفاده کنید و به اون شخص بگید که من میخوام ضربه زدن به صندلی رو تمومش کنید! یا فکر کنید که توی یک صف منتظر ایستادید، مثلا جلوی عابر بانک و یک نفر 6 تا 7 عدد واریزی داره و مدام اینها رو پشت سر هم داره انجام میده و یه صف طولانی پشت سر اون شخص هست و هیچ توجهی به صف نداره !!توی این لحظه میتوید از این جمله استفاده کنید که من هم میخوام کارم رو انجام بدم خیلی وقته که منتظر هستم میشه لطفا بیاین کنار تا من هم کارم رو بتونم انجام بدم؟!
قدرت کلام”من” میتونه از این خیلی سادهتر باشه یعنی نیازی نیست حتما شما با صدای بلند کلمهی من رو بگید خیلی اوقات میتونید این من و توی دلتون بگید و نهایتا فقط جملتون و بگین، مثل جملهی تمومش کن!! وقتی من میگم تمومش کن یعنی اینکه من میخوام که این کار رو رها کنی و دیگه دیگه انجام ندی!
موقعیتهای دیگهای هم هست که شما میتونید از کلمهی من استفاده بکنید. و دلیل اوردن مثال متعدد این هست که اول شما راجب موقعیتهایی که خودتون به عنوان والد بزرگسال دارید و اون رو تجربه میکنید، آگاه بشید و جملات تون رو تعمیم بدید. در مرحله بعد وقتی که به عنوان الگو این رو انجام میدید فرزندان شما هم میتونند حتی در ارتباط با خود شما و یا موقعیت های بیرون از خونه از این” قدرت من” استفاده کنند .
موقعیتی رو تصور کنید که کودک شما در یک صف وایستاده و یک بچه دیگه ازش جلو زده ! فرزند شما با یادگرفتن قدرت من میتونه خیلی ساده بگه که انتهای صف اونطرف هست!
یا در موقعیت دیگه معلم تکلیفی به همه بچهها داده و فرزند شما تمام مسئولیت گروه رو انجام میده و بقیه گروه کارشون رو به درستی انجام نمیدن …. توی این زمان فرزند شما میتونه با گفتن یک جمله از “قدرت من” استفاده کرده باشه… مثل اینکه تکلیف به همهی گروه داده شده باید وظیفه هر کسی رو معلوم بکنیم ! فرزندتون این قدرت رو کم کم و به مرور توی ارتباط با شما و الگویی که شما دارید یادمیگیره.
یا در زمانی دیگر که مثلا یه بچهی دیگه اسباب بازی فرزند شما رو گرفته ، گاهی اوقات بچهها خودشون از این جملهها استفاده میکنند مثلا میگه ولم کن برو اون طرف!!! اینجا ممکنه که والدین خطا کنند و با یه سری از آموزشهایی که درست نباشه حتی این مهارت غریزی و توانمندی رو هم که وجود داره مانع بر سر راهش بذارند .
ما میدونیم که ارتباط موثر 4 رکن اصلی داره: صراحت، صداقت، آزادی و احترام . اگه توجه بکنید توی خیلی از موقعیتها ما اگر ابراز وجود رو به صورت درست بلد نباشیم، به جای اینکه جملات مون رو متمرکز بر من، شروع بکنیم اول جمله هامون “تو یا شما” هست و متمرکز بر دیگری صحبت میکنیم! اگر که میخواین احترام توی روابط باشه و حریمها رعایت بشه بهتره که جملههاتون رو با من شروع کنید.
تمرین مهارت اول
ذهن آگاهی: توی یک هفته اینده به جملاتی که روزانه از اون استفاده میکنید دقت کنید . متوجه این باشید که چقدر از جملات تون متمرکز بر من و چقدر از جملات متمرکز بردیگری هست.
تمرین جایگزینی : زمان هایی ک شما از جملات مبتنی بر دیگران استفاده میکنید رو روی کاغذ ثبت کنید و جلوی چشمتون قرار بدید. روزانه به این کاغذ توجه کنید و سعی کنید در موقعیت های مشابه جمله تون رو از تمرکز بر دیگران تغییر داده و به تمرکز بر خودتون بیان کنید.
مهارت دوم : نه، متشکرم
یک ابزار مهم توی زندگی روزمره ما از دو کلمه تشکیل شده اون هم اینه “نه ، متشکرم!”
ممکنه گاهی شما در مقابل افرادی قرار بگیرید که اونها برای کاری که خودشون میخوان شما رو تحت فشار بذارند، حتی در صورتی که شما تمایل ندارید این کار و انجام بدید ، تحت فشار طرف مقابل مجبور به انجام میشید. از امروز به بعد میخوایم تمرین کنیم که در مقابل درخواست افراد و یا موقعیتهایی که اونها رو دوست نداریم و تحت فشار هستیم ازکلمه نه،متشکرم استفاده کنیم .
یادمون باشه که درسته ما دوست داریم در روابط قابل احترامی با دیگران باشیم ولی فراموش نکنیم که مسیر احترام به دیگران اول از احترام به خودمون میگذره! تنها کسی که میتونه در مورد شما بهترین تصمیم هارو بگیره خودتون هستید. احترام رو در درجه اول خودتون به خودتون داشته باشید و سعی کنید طوری در این مسیر احترام قدم بردارید که الگوی خوب و قابل اعتمادی برای فرزندان تون باشید.
این نکته رو هیچ وقت یادتون نره که ما میتونیم به دیگران احترام بذاریم و صداقت هم داشته باشیم. برای مثال ، وقتی از یک اتفاق ناراحت هستید و چیزی شما رو عصبانی کرده راجع به احساس تون صحبت کنید. بیان کنیدکه از اتفاق افتاده خیلی احساس بدی داریدیا بگید که شما از این درخواستی که ازتون شده عصبانی هستید و بگید که نمیتونید همراه اون شخص باشید. اشکال نداره که ما بتونیم قسمتی از هیجانات و احساسات مون رو که خودمون دوست داریم با دیگران به اشتراک بذاریم و حتی زمانی که میخوایم در برابر خواستهی دیگران مقاومت کنیم صداقت داشته باشیم. این قسمتی از قدرت وجودی شما رو نشون میده که برای این که بخواهید زبان دلتون و خواسته تون رو بگید مجبور نیستید احساسات و هیجاناتتون رو از دیگران پنهان کنید.
به غیر از این که حواستون باشه هم احترام به خود داشته باشید هم صداقت رو رعایت بکنید، شاید اگر گفتن نه متشکرم توی موقعیتهایی خیلی براتون سخته، بهتره یک حامی یا هم زبون هم پیدا کنید تا برای اوایل کار که قرار تمرین بکنید و این قدرت رو درون خودتون به وجود بیارید کمک کننده باشه .یعنی یک نفر دیگه رو پیدا کنید که با شما هم عقیده باشه و هردوی شما در برابر اون موقعیت یا فرد بگید که نه متشکرم!! وقتی که دو نفر باشید و حامی همدیگه باشید مثل این که گفتن این کلمات رو برای ما راحتتر میکنه.
چند مثال از مهارت نه، متشکرم!
بعضی موقعها ما میدونیم که باید نه بگیم ولی نگران جریحه دار شدن افرادی هستیم که با اون ها ارتباط عاطفی داریم. به این جملات توجه ازتون خواهش میکنم اونها رو بنویسید و جلوی چشمتون فرار بدید که اگه توی موقعیت این چنینی قرار گرفتید یه جمله دم دستتون داشته باشید بتونید ازش استفاده کنید و نوشتن اینها قطعا از اقدام کردن بهشون و برای تو راحتتر هست! حالا اگه توی یکی موقعیتهایی هستی که نگران احساسات دیگران هستی میتونی جملههات و اینجوری شروع کنی:
- ای کاش میتونستم اما حیف واقعا نمیتونم!
- خیلی خوبه این پیشنهاد و به من دادی خیلی عالیه اما من مجبورم بگم نه!
- نه ! جواب من نه و خیلی ممنونم که این و به من گفتی!
- متاسفم من اجازهی این کار و ندارم نمیتونم این کار و انجام بدم!
جملات جایگزین
بعضی اوقات ممکنه طرف مقابل از دست شما عصبانی بشه وقتی که بهش میگیم نه و شما میتونید با گفتن این جملهها فضای همدلی رو به وجود بیارید و یه کم ارتباط نرمتری بسازید.جملاتی مثل:
- میدونم ممکنه از جواب من خوشت نیاد اما من واقعا نمیتونم!
- ببین گفتنش برای من سخت تره اما نهمن نمیتونم همراهیت کنم!
- شاید الان از دست من ناامید یا ناراحت بشی اما نه !
- شاید باید عجیب باشه که من انقد دارم مستقیم این حرف و میزنم اما نه من نمیتونم این کار و انجام بدم!
اینها فقط مقدماتی بودن برای اینکه یاد بگیریم که در موقعیتهایی که تحت فشار هستیم یا از سمت دیگران داره یه چیزی به ما تحمیل میشه خیلی راحت بتونیم یک نه قوی و محکم بگیم و این باور کم کم کمرنگ کنیم واز بین ببریم که، گفتن نه به دیگران به معنای بیاحترامی به آن ها نیست. گاهی اوقات احترام از این مسیر میگذره که من برای درخواستهایی باید بگم نه. اگر که در یک سری از موقعیتها به خاطر احترام به دیگران از من انتظار میره که من این عبارت رو نگم و مطیع خواستههای دیگران باشم . باید یادم باشه که این احترامی که توی روابط جاری میشه به این صورت یک احترام ظاهری هست. اما اگه من فردی هستم نیاز به ارتباطات موثر دارم، اول از همه باید احترام خودم رو یاد بگیرم و بعد احترام به دیگری. در اصل ما باید کنار همدیگه تمرین احترام متقابل بکنیم.